خانواده پایدار

سبک زندگی اسلامی عقلانی مبتنی بر معارف ناب اهل بیت علیهم السلام

خانواده پایدار

سبک زندگی اسلامی عقلانی مبتنی بر معارف ناب اهل بیت علیهم السلام

خانواده پایدار
آخرین نظرات

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتشارات شهید کاظمی» ثبت شده است

 

روایت زندگی سه شهید غواص از گردان ۴۱۰، گردانی که حاج قاسم سلیمانی آن را ستاره‌ی درخشان لشکر۴۱ ثارالله نامید.
کتاب «ساحل خونین اروند» روایتی داستانی از خاطرات سه پسرخاله‌ی غواص، شهید محسن باقریان و شهیدان مهدی و محمدرضا صالحی است که توسط رضا کشمیری به رشته تحریر در آمده است.

 

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره گردان ۴۱۰ می‌گوید:

« گردان ۴۱۰ یک ستاره درخشان در لشکر ۴۱ثارالله بود. ستاره زهره‌ای بود که همه نور آن را می‌دیدند... دلیل برجستگی این گردان یکی فرماندهان آن بودند و دیگری بچه‌هایی که آنجا تجمع کرده بودند که عصاره به تمام معنای فضلیت‌های مختلف بودند. ... وقتی وارد گردان می‌شدیم نمی‌توانستیم تصور کنیم که اینجا حوزه علمیه است یا نشانه‌های کوچکی از صدر اسلام است یا فضای کعبه است که تعدادی مشغول ذکر و دعا هستند. »

 

ساحل خونین اروند، روایت زندگی سه شهید غواص

 

باشگاه خبرنگاران جوان:

روایت سه پسرخاله شهید را در «ساحل خونین اروند» بخوانید

 

خرید کتاب ساحل خونین اروند با ارسال رایگان و تخفیف ویژه

رضا کشمیری
رضا کشمیری

 

 

 

"ما ملت امام حسینیم"
 
معرفی کتاب #گلوله_های_داغ

 

مشاهده و خرید کتاب با تخفیف ۲۵ درصد

رضا کشمیری

از سمت راست: شهید محمدمهدی آفرند ، مرحوم زادسر و مرحوم سلطانمرادی

 

به مناسبت سی و چهارمین سالگرد روحانی شهید محمدمهدی آفرند (شهیدی که علاقه زیادی به مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها داشت و در همین ایّام فاطمیّه به آرزویش رسید.) قطعه‌ای از کتاب شب حنظله‌ها را تقدیم می‌کنم:

 

محمّدمهدی دفترچه‌اش را بیرون کشید و آخرین نوشته‌اش را ثبت کرد: « امروز ۱۸/۱۰/۶۵ پنجشنبه است که با دسته ویژه گردان ۴۱۲ در شلمچه در سنگر بدون سقفی که لودرها کنده‌اند نشسته‌ایم. و ان‌شاءالله امشب به یاری خداوند متعال برای عملیات حرکت می کنیم. باید با لباس غواصی حدود پنج کیلومتر را پیموده و به خط دشمن برسیم و از آنجا حدود سه کیلومتر رفته تا به پلی که روی کانال پرورش ماهی است برسیم و بعد دسته ویژه پل را که طول آن حدود هزار متر است پیموده و آن طرف پل یک سر پلی بگیرد تا بقیه بچه‌ها عبور کنند به امید خداوند متعال. »
بچه‌ها گوشه و کنار سنگر‌ها کِز کرده بودند و چرت می‌زدند. حاجی گفته بود یکی‌، دو ساعتی می‌توانید استراحت کنید تا زمان حمله فرا برسد. هیچ پتو و وسیله گرم کننده‌ای نبود، محمّدمهدی نایلون‌های ضخیم و پلاستیک‌هایی که گوشه و کنار افتاده بود را برداشت و کشید روی بچه‌ها تا شاید کمی از سرمای گزنده دی‌ماه را بکاهد.

 

راز نامگذاری کتاب شب حنظله‌ ها چیست؟

درباره کتاب شب حنظله ها

ای کاش دوباره به خوابم بیایی!

 

دانلود کتاب

رضا کشمیری

بسم ربّ الشهداء  و الصدیقین

حاج قاسم عزیز ، اواخر فروردین بود که خوابت را دیدم، چه خواب شیرینی! هیچ وقت خوابی به این شفافی و پر از حواس شش‌گانه ندیده و نچشیده بودم. با همان لبخند همیشگی و چهره شادابت آمدی به خانه‌مان. ظاهرا جلسه‌ای خانوادگی بود، آمده بودی به شهدای منتسب به خانه ادای احترام کنی. به دایی شهیدم سیدجلال سجادی، به دایی شهید همسرم یدالله سلطانی، به پسرخاله‌های شهیدم مهدی و محمدرضا صالحی  و محسن باقریان ، به پسر عمه شهیدم محمدمهدی آفرند و به پسرعموی شهیدم محمدسعید کشمیری.

 

دست مهربانت را روی سر بچه‌هایم کشیدی و سرشان را بوسیدی. قلبم مثل گنجشک می‌زد، زبانم قفل شده بود. ناگهان دستم را گرفتی و به دنبال خودت کشیدی و گفتی: « بیا، بیا بشین، دو سه تا خاطره خوب از شهید آفرند برات بگم. » نشستی روی مبل کنار پنجره. نشستم کنارت، دست چپم توی دستت بود. آنقدر ذوق زده و دستپاچه بودم که دستم می‌لرزید. همان طور که دست چپم درگیر دستان گرم و مهربانت بود، با دست راست توی جیب‌هایم را گشتم و گوشی‌ام را بیرون کشیدم.

 

شروع کردی به تعریف کردن: « یه خاطره خوب از دوران دبیرستانش دارم که ... » تند، تند برنامه‌های گوشی را می‌گشتم ، آنقدر ذوق زده بودم که نمی‌توانستم برنامه ضبط صدا را پیدا کنم. شما گفتی و گفتی ، من بیچاره هراسان از ضبط نکردن صدای شما از خواب پریدم.

 

تا روزها بعد سرشار از لذت این خواب بودم، ای کاش دوباره می‌آمدی به خوابم و خاطره‌ات را کامل می‌کردی. انگار تقدیم کردن کتاب شب حنظله ها را از من ناچیز قبول کرده‌ای، امید دارم که اینگونه باشد. امید دارم در جمع دوستان شهیدت و در کنار روحانی شهید محمدمهدی آفرند مرا به نیکی نزد مولایمان اباعبدالله علیه السلام یاد کنید و دعایم کنید تا فکر و روح و قلمم در راه اسلام و قرآن و شهدا به پیش برود. حاج قاسم عزیز ، پسر عمه شهیدم از شما چیز جز شفاعت نمی‌خواهم و صد البتّه التماس دعای شهادت ان شاءالله در رکاب حضرت.

اینستاگرام قلدر و قمارباز به علت ابراز ارادت های مکرر به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پیج های قبلی مرا مسدود کرد. لطفا پیج جدید را حمایت کنید.

مطالب مرتبط:

راز نامگذاری کتاب شب حنظله‌ ها چیست؟

تازه دامادی که می‌دانست شهید خواهد شد/ انتشارِ کتاب «شب حنظله‌ها 

رضا کشمیری

بسم ربّ الشهداء و الصدّیقین

 

نوشتن از شهید سخت است. شهیدی که گل سرسبد و محبوب همۀ خانواده و اقوام و دوستانش بود. روحیۀ حمایت از مظلوم و ظلم ستیزی او در دوران قبل از انقلاب از او یک مبارز چریک ساخته بود. با اینکه نوجوانی ۱۲ساله بود اما در مبارزات مسلحانه شرکت می‌کرد. بسیار فعّال و مهربان بود. همیشه تند تند راه می‌رفت ، هیچ وقت بیکار نبود. تا فرصتی می‌یافت به اقوام و خویشان مخصوصا مسن‌ترها سر می‌زد و صله رحم می‌کرد. نمی‌نشست که برایش شیرینی و میوه بیاورند ، بلند می‌شد و کارهای مانده بر زمین را با علاقه انجام می‌داد.


مهمترین ویژگی روحانی شهید محمّدمهدی آفرند اخلاصش بود. هیچ یک از اقوام و حتی خواهران و برادران او نمی‌دانستند که او در جبهه چه کاره است! نمی‌دانستند او فرمانده دستۀ ویژه خط‌شکن غوّاص است. اصلا نمی‌دانستند او شنا بلد است! هیچ گاه از تمرین‌های طاقت فرسای غواصی‌اش ؛ از مجروحیّت‌های پی‌درپی‌اش ؛ از سوزش بدن و چشم‌هایش در اثر شیمیایی شدن ؛ از شجاعت‌ها و دلیری‌هایش ...  هیچ‌گاه از هیچ کارش، هیچ نگفت! کارهایی که فقط برای خدا می‌کرد و فقط خدا می‌داند و خودش.


بسیاربا صفا و صمیمیّ برخورد می‌کرد، در بین اقوام و دوستانش محبوب‌ترین فرد بود. بر سر سفره غذا در حجره طلبگی‌اش، با مهربانی و شوخی ابتدا لقمه بر دهان دوستانش می‌گذاشت و بعد خودش می‌خورد! نمی‌دانم چگونه از او بنویسم! از او باید مثل خودش با اخلاص نوشت...

 

راز نامگذاری کتاب شب حنظله‌ ها چیست؟

 

 

دانلود کتاب

درباره گلوله‌های داغ

 

 

رضا کشمیری
رضا کشمیری