این اثر گوشهای از حوادث ابتدایی جنگ هشت ساله را در بندر چابهار روایت میکند؛ روایتی گاه طنزآمیز، گاه جدّی و شگفتانگیز! روایتی کوتاه، از نقش بسیار مهمّ و راهبردی سردار شهید حمید قلنبر در کنترل و مدیریت طوایف مختلف اشرار و راهزنها.
این کتاب روایتی داستانی از خاطرات #حجت_الاسلام_والمسلمین_دکتر_حسین_جلالی نماینده فعلی مردم شریف رفسنجان و انار در مجلس شورای اسلامی است که با شروع جنگ به همراه تعدادی از بسیجیان رفسنجان داوطلبانه به بندر #چابهار اعزام میشوند.
تعدادی از سرفصلهای کتاب: درخت عجیب ، حلبیهای طلایی، اولین ناکامی، حمله به ناو کیتی هاوس ، طعم خر مرده! ، اسارت و اعجاز اشک.
متن پشت جلد : - صبح روز عاشورا بعد از خوردن صبحانه، ناگهان یک هلیکوپتر فرماندهی ژاندارمری از بالای سرمان عبور کرد. صدای آن باعث ترس و نگرانی اشرار شده بود. فهمیدم قصد کشتن مرا دارند، بلافاصله گفتم: یه کم صبر کنین. هنوز که اتفاقی نیفتاده، یه هلیکوپتر گشتی ژاندارمری است داره ردّ میشه... کاری به ما نداره.
رییس اشرار گفت: نه! این همون هلیکوپتریه که تو میگفتی... دوستت رفته و اونو آورده.
هر چه گفتم، قبول نکرد. متوسل به حضرت زهرا سلام اللـه علیها شدم و در حال خودم بودم که ناگهان به او خبر دادند که دو نفر را با دوربین دیدهاند که به طرفشان میآیند. موقّتاً از کشتن من صرف نظر کرد و به تفنگ چیهایش گفت : هر چی میخواد بهش بدین... از گوشت آهو گرفته تا هر کوفت و زهرمار دیگه... تا چند ساعت دیگه تیر بارونش میکنیم!
مطالب بیشتر:
معرفی کتاب گلوله های داغ
سرمای گزنده دیماه اروند
چه جالب
ممنون