خانواده پایدار

سبک زندگی اسلامی عقلانی مبتنی بر معارف ناب اهل بیت علیهم السلام

خانواده پایدار

سبک زندگی اسلامی عقلانی مبتنی بر معارف ناب اهل بیت علیهم السلام

خانواده پایدار
آخرین نظرات

۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رضا کشمیری» ثبت شده است

رضا کشمیری
رضا کشمیری

 

روایت زندگی سه شهید غواص از گردان ۴۱۰، گردانی که حاج قاسم سلیمانی آن را ستاره‌ی درخشان لشکر۴۱ ثارالله نامید.
کتاب «ساحل خونین اروند» روایتی داستانی از خاطرات سه پسرخاله‌ی غواص، شهید محسن باقریان و شهیدان مهدی و محمدرضا صالحی است که توسط رضا کشمیری به رشته تحریر در آمده است.

 

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره گردان ۴۱۰ می‌گوید:

« گردان ۴۱۰ یک ستاره درخشان در لشکر ۴۱ثارالله بود. ستاره زهره‌ای بود که همه نور آن را می‌دیدند... دلیل برجستگی این گردان یکی فرماندهان آن بودند و دیگری بچه‌هایی که آنجا تجمع کرده بودند که عصاره به تمام معنای فضلیت‌های مختلف بودند. ... وقتی وارد گردان می‌شدیم نمی‌توانستیم تصور کنیم که اینجا حوزه علمیه است یا نشانه‌های کوچکی از صدر اسلام است یا فضای کعبه است که تعدادی مشغول ذکر و دعا هستند. »

 

ساحل خونین اروند، روایت زندگی سه شهید غواص

 

باشگاه خبرنگاران جوان:

روایت سه پسرخاله شهید را در «ساحل خونین اروند» بخوانید

 

خرید کتاب ساحل خونین اروند با ارسال رایگان و تخفیف ویژه

رضا کشمیری

این اثر گوشه‌ای از حوادث ابتدایی جنگ هشت ساله را در بندر چابهار روایت می‌کند؛ روایتی گاه طنزآمیز، گاه جدّی و شگفت‌انگیز! روایتی کوتاه، از نقش بسیار مهمّ و راهبردی سردار شهید حمید قلنبر در کنترل و مدیریت طوایف مختلف اشرار و راهزن‌ها.
این کتاب روایتی داستانی از خاطرات #حجت_الاسلام_والمسلمین_دکتر_حسین_جلالی نماینده فعلی مردم شریف رفسنجان و انار در مجلس شورای اسلامی است که با شروع جنگ به همراه تعدادی از بسیجیان رفسنجان داوطلبانه به بندر #چابهار اعزام می‌شوند.

تعدادی از سرفصل‌های کتاب: درخت عجیب ، حلبی‌های طلایی، اولین ناکامی، حمله به ناو کیتی هاوس ، طعم خر مرده! ، اسارت و اعجاز اشک.

متن پشت جلد : - صبح روز عاشورا بعد از خوردن صبحانه، ناگهان یک هلیکوپتر فرماندهی ژاندارمری از بالای سرمان عبور کرد. صدای آن باعث ترس و نگرانی اشرار شده بود. فهمیدم قصد کشتن مرا دارند، بلافاصله گفتم:‌ یه کم صبر کنین. هنوز که اتفاقی نیفتاده، یه هلیکوپتر گشتی ژاندارمری است داره ردّ می‌شه... کاری به ما نداره.
رییس اشرار گفت: نه! این همون هلیکوپتریه که تو می‌گفتی... دوستت رفته و اونو آورده.
هر چه گفتم، قبول نکرد. متوسل به حضرت زهرا سلام اللـه علیها شدم و در حال خودم بودم که ناگهان به او خبر دادند که دو نفر را با دوربین دیده‌اند که به طرفشان می‌آیند. موقّتاً از کشتن من صرف نظر کرد و به تفنگ چی‌هایش گفت : هر چی می‌خواد بهش بدین... از گوشت آهو گرفته تا هر کوفت و زهرمار دیگه... تا چند ساعت دیگه تیر بارونش می‌کنیم!

 

مطالب بیشتر:

معرفی کتاب گلوله های داغ

سرمای گزنده دی‌ماه اروند

 

رضا کشمیری
رضا کشمیری

 

 

 

"ما ملت امام حسینیم"
 
معرفی کتاب #گلوله_های_داغ

 

مشاهده و خرید کتاب با تخفیف ۲۵ درصد

رضا کشمیری

از سمت راست: شهید محمدمهدی آفرند ، مرحوم زادسر و مرحوم سلطانمرادی

 

به مناسبت سی و چهارمین سالگرد روحانی شهید محمدمهدی آفرند (شهیدی که علاقه زیادی به مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها داشت و در همین ایّام فاطمیّه به آرزویش رسید.) قطعه‌ای از کتاب شب حنظله‌ها را تقدیم می‌کنم:

 

محمّدمهدی دفترچه‌اش را بیرون کشید و آخرین نوشته‌اش را ثبت کرد: « امروز ۱۸/۱۰/۶۵ پنجشنبه است که با دسته ویژه گردان ۴۱۲ در شلمچه در سنگر بدون سقفی که لودرها کنده‌اند نشسته‌ایم. و ان‌شاءالله امشب به یاری خداوند متعال برای عملیات حرکت می کنیم. باید با لباس غواصی حدود پنج کیلومتر را پیموده و به خط دشمن برسیم و از آنجا حدود سه کیلومتر رفته تا به پلی که روی کانال پرورش ماهی است برسیم و بعد دسته ویژه پل را که طول آن حدود هزار متر است پیموده و آن طرف پل یک سر پلی بگیرد تا بقیه بچه‌ها عبور کنند به امید خداوند متعال. »
بچه‌ها گوشه و کنار سنگر‌ها کِز کرده بودند و چرت می‌زدند. حاجی گفته بود یکی‌، دو ساعتی می‌توانید استراحت کنید تا زمان حمله فرا برسد. هیچ پتو و وسیله گرم کننده‌ای نبود، محمّدمهدی نایلون‌های ضخیم و پلاستیک‌هایی که گوشه و کنار افتاده بود را برداشت و کشید روی بچه‌ها تا شاید کمی از سرمای گزنده دی‌ماه را بکاهد.

 

راز نامگذاری کتاب شب حنظله‌ ها چیست؟

درباره کتاب شب حنظله ها

ای کاش دوباره به خوابم بیایی!

 

دانلود کتاب

رضا کشمیری

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا فاطمه الزهراء یا امّ ابیها سلام الله علیها

دو سال پیش بود که این داستان را نوشتم تا آتش درونم کمی فروکش کند. دستپاچه و با آه و ناله نوشتم‌اش.

بله حالا که نگاهش می‌کنم، نیاز شدید به بازنویسی و اصلاح اصول و قواعد داستان نویسی دارد... اما آن زمان نوشتمش تا دلم آرام بگیرد.

 

آغاز داستان:

دیشب صدای تیراندازی و خمپاره نگذاشت درست بخوابم، بعضی گلوله‌ها نزدیک خانه‌مان می‌خورد و در و دیوار می‌لرزید. گچ‌های شوره زده سقف با هر لرزه، غبار پوکشان در هوا پخش می‌شد و آرام می‌نشست روی صورتمان.  با هر بار صدا بچه‌ها بیدار می‌شدند، زینب چشمان پف کرده‌اش را می‌مالید و می‌لرزید، تا بغلش نمی‌کردم و آیه الکرسی نمی‌خواندم آرام نمی‌شد. حسن دیگر به این صداها عادت کرده بود ، دو تا فحش به داعشی‌های حرام زاده می‌داد و دوباره می‌تپید زیر لحافش.

 

ادامه در لینک زیر:

شیر خان‌طومان(ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

 

رضا کشمیری

به نام خالق هستی بخش

در این روزهای دلگیر کرونایی و اوضاع پیچیده اقتصادی باید کمی از فضای مسموم مجازی فاصله بگیریم و دل به کتاب بدهیم. کتاب خوب ذهن را جلا می‌دهد. تمرکز از دست رفته در پشت گوشی و تلویزیون و ... را به ما برمی‌گرداند.

 

معرفی چند کتاب خوب:

 

پاییز فصل آخر سال است / نسیم مرعشی

شمّاس شامی / مجید قیصری

ملداش / مهدی کردفیروزجایی

فیل در تاریکی / قاسم هاشمی نژاد

جزء از کل /  استیو تولتز

داستان یک انسان واقعی – بوریس پوله وی

دُن آرام ج۳و۴ / میخائیل شولوخوف

 

 

 

رضا کشمیری

 

*روشناى خاطره ها*
غرفه مجازى کتاب دفاع مقدس
٣١شهریور لغایت ١٧ مهر

 

🔸٢٠ درصد تخفیف
🔸ارسال رایگان و بهداشتى به سراسر کشور
 🔸معرفى جدیدترین آثار دفاع مقدس  

                                      
می‌توانید کتاب های گلوله های داغ و شب حنظله‌ها را با ارسال رایگان از این غرفه خریداری فرمایید.

خرید دیگر کتاب های دفاع مقدس از سایت سوره مهر

درباره گلوله‌های داغ

درباره کتاب شب حنظله ها

رضا کشمیری