خانواده پایدار

سبک زندگی اسلامی عقلانی مبتنی بر معارف ناب اهل بیت علیهم السلام

خانواده پایدار

سبک زندگی اسلامی عقلانی مبتنی بر معارف ناب اهل بیت علیهم السلام

خانواده پایدار
آخرین نظرات

۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رضا کشمیری» ثبت شده است

بسم ربّ الحسین علیه السلام

این شب ها در مسجد محله‌مان این شعر مداحی جناب میرداماد عزیز هر شب خوانده می‌شود اما با تغییری کوچک که همان تغییر دل‌مان را لحظه به لحظه می‌سوزاند ... به جای عاشورا ؛ اربعین را گذاشته و هر شب دلمان پر می‌کشد سوی زائران و خادمان حضرت سیدالشهدا علیه السلام که چون گلوله های داغی به قلب دشمن فرو می‌روند. 

 

از بامت بالاتر بامی نیست

از نامت زیباتر نامی نیست

شیرینی اسمت را بچشانم بچشانم بچشانم

عاشورا به کربلا برسانم برسانم برسانم

و اذقنی حلاوه ذکرک

وارزقنی زیاره قبرک

یا حسین یاحسین یا حسین

 

مداحی جناب میرداماد

درباره گلوله‌های داغ

درباره کتاب شب حنظله ها

رضا کشمیری

بسم ربّ الشهداء  و الصدیقین

حاج قاسم عزیز ، اواخر فروردین بود که خوابت را دیدم، چه خواب شیرینی! هیچ وقت خوابی به این شفافی و پر از حواس شش‌گانه ندیده و نچشیده بودم. با همان لبخند همیشگی و چهره شادابت آمدی به خانه‌مان. ظاهرا جلسه‌ای خانوادگی بود، آمده بودی به شهدای منتسب به خانه ادای احترام کنی. به دایی شهیدم سیدجلال سجادی، به دایی شهید همسرم یدالله سلطانی، به پسرخاله‌های شهیدم مهدی و محمدرضا صالحی  و محسن باقریان ، به پسر عمه شهیدم محمدمهدی آفرند و به پسرعموی شهیدم محمدسعید کشمیری.

 

دست مهربانت را روی سر بچه‌هایم کشیدی و سرشان را بوسیدی. قلبم مثل گنجشک می‌زد، زبانم قفل شده بود. ناگهان دستم را گرفتی و به دنبال خودت کشیدی و گفتی: « بیا، بیا بشین، دو سه تا خاطره خوب از شهید آفرند برات بگم. » نشستی روی مبل کنار پنجره. نشستم کنارت، دست چپم توی دستت بود. آنقدر ذوق زده و دستپاچه بودم که دستم می‌لرزید. همان طور که دست چپم درگیر دستان گرم و مهربانت بود، با دست راست توی جیب‌هایم را گشتم و گوشی‌ام را بیرون کشیدم.

 

شروع کردی به تعریف کردن: « یه خاطره خوب از دوران دبیرستانش دارم که ... » تند، تند برنامه‌های گوشی را می‌گشتم ، آنقدر ذوق زده بودم که نمی‌توانستم برنامه ضبط صدا را پیدا کنم. شما گفتی و گفتی ، من بیچاره هراسان از ضبط نکردن صدای شما از خواب پریدم.

 

تا روزها بعد سرشار از لذت این خواب بودم، ای کاش دوباره می‌آمدی به خوابم و خاطره‌ات را کامل می‌کردی. انگار تقدیم کردن کتاب شب حنظله ها را از من ناچیز قبول کرده‌ای، امید دارم که اینگونه باشد. امید دارم در جمع دوستان شهیدت و در کنار روحانی شهید محمدمهدی آفرند مرا به نیکی نزد مولایمان اباعبدالله علیه السلام یاد کنید و دعایم کنید تا فکر و روح و قلمم در راه اسلام و قرآن و شهدا به پیش برود. حاج قاسم عزیز ، پسر عمه شهیدم از شما چیز جز شفاعت نمی‌خواهم و صد البتّه التماس دعای شهادت ان شاءالله در رکاب حضرت.

اینستاگرام قلدر و قمارباز به علت ابراز ارادت های مکرر به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پیج های قبلی مرا مسدود کرد. لطفا پیج جدید را حمایت کنید.

مطالب مرتبط:

راز نامگذاری کتاب شب حنظله‌ ها چیست؟

تازه دامادی که می‌دانست شهید خواهد شد/ انتشارِ کتاب «شب حنظله‌ها 

رضا کشمیری

بسم ربّ الشهداء و الصدّیقین

 

نوشتن از شهید سخت است. شهیدی که گل سرسبد و محبوب همۀ خانواده و اقوام و دوستانش بود. روحیۀ حمایت از مظلوم و ظلم ستیزی او در دوران قبل از انقلاب از او یک مبارز چریک ساخته بود. با اینکه نوجوانی ۱۲ساله بود اما در مبارزات مسلحانه شرکت می‌کرد. بسیار فعّال و مهربان بود. همیشه تند تند راه می‌رفت ، هیچ وقت بیکار نبود. تا فرصتی می‌یافت به اقوام و خویشان مخصوصا مسن‌ترها سر می‌زد و صله رحم می‌کرد. نمی‌نشست که برایش شیرینی و میوه بیاورند ، بلند می‌شد و کارهای مانده بر زمین را با علاقه انجام می‌داد.


مهمترین ویژگی روحانی شهید محمّدمهدی آفرند اخلاصش بود. هیچ یک از اقوام و حتی خواهران و برادران او نمی‌دانستند که او در جبهه چه کاره است! نمی‌دانستند او فرمانده دستۀ ویژه خط‌شکن غوّاص است. اصلا نمی‌دانستند او شنا بلد است! هیچ گاه از تمرین‌های طاقت فرسای غواصی‌اش ؛ از مجروحیّت‌های پی‌درپی‌اش ؛ از سوزش بدن و چشم‌هایش در اثر شیمیایی شدن ؛ از شجاعت‌ها و دلیری‌هایش ...  هیچ‌گاه از هیچ کارش، هیچ نگفت! کارهایی که فقط برای خدا می‌کرد و فقط خدا می‌داند و خودش.


بسیاربا صفا و صمیمیّ برخورد می‌کرد، در بین اقوام و دوستانش محبوب‌ترین فرد بود. بر سر سفره غذا در حجره طلبگی‌اش، با مهربانی و شوخی ابتدا لقمه بر دهان دوستانش می‌گذاشت و بعد خودش می‌خورد! نمی‌دانم چگونه از او بنویسم! از او باید مثل خودش با اخلاص نوشت...

 

راز نامگذاری کتاب شب حنظله‌ ها چیست؟

 

 

دانلود کتاب

درباره گلوله‌های داغ

 

 

رضا کشمیری

 

می‌توانید کتاب گلوله های داغ را با تخفیف ۳۰درصد از سایت انتشارات شهید کاظمی تهیه فرمایید.

درباره گلوله‌های داغ

رضا کشمیری
رضا کشمیری

بسمّ ربّ الحسین علیه السلام

در این اولین شب جمعه ماه مبارک رمضان دلمان را ببریم کربلای حسین ... خدایا دلمان تنگ شده ... 

لطف حسین ما را تنها نمی‌‌گذارد ....... گر خلق واگذارند، او وا نمی‌گذارد

او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم ....... مولا به موج طوفان ما را نمی‌گذارد

از بس گناه‌کاریم، ما مستحق ناریم ....... باید که سوخت ما را مولا نمی‌گذارد

زهرا به دوستانش قول بهشت داده ....... بر روی گفته خود او پا نمی‌گذارد

 

لحظاتی این روضه‌‌ی با صفا و زیبا را به گوش جان بشنوید و برای ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه دعا کنید. من گناهکار را هم دعا کنید.

 

با صدای زیبای حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد رضایی

 

رضا کشمیری

امام صادق علیه السلام می فرمایند: « اگر در جمع یک نفر هم گریه کند، ابر باران رحمت خداوند همه را زیر پوشش می‌گیرد. »

حالا که خانه نشینی اجباری دامن گیرمان شده است، تبدیلش کنیم به محور عشق خدا. پدر و مادرها دور هم بنشینند دم خانه خدا، با خدا خلوت کنند. انگار خدا جور دیگری می‌خواهد پذیرایی کند. در دوران فرعون، مصیبت‌ها بر بنی‌اسرائیل سخت شده بود. بزرگان‌شان جمع شدند و گفتند باید کاری کرد ما داریم از پا درمی‌آییم. با هم قرار گذاشتند. همه در بیابان جمع شدند.مادرها را از بچه‌ها و کوچکترها را از بزرگترها جدا کردند. حتی حیوانات را از بچه‌هاشان دور کردند.مدتی به آرامش گذشت. آهسته ، آهسته گریه بچه‌ها بلند شد. ناله مادرها بلند شد. ناله‌ها درهم آمیخت. همه یکپارچه ضجه می‌زدند. در روایت است که خداوند چند سال آمدن موسی را جلو انداخت. فرج و گشایش حاصل شد.

 ان شاءالله آمدن صاحب ما نزدیک باشد. این اضطرار جهانی و سختی ها، بشریّت را به نقطه‌ای برساند که همه با هم بگویند خدایا آن منجی را برسان. بس است این همه غفلت. بنابراین ماه رمضان امسال باید ویژه و استثنایی باشد. وقتی این بلیّه خاص و استثنایی است، باید ارتباط با خدا هم ارتباط استثنایی شود. باید نقطه اضطرار هم خاص باشد.

مطالب بیشتر:

کتاب و کرونا

معرفت عاشقانه و بصیرت عارفانه

زینب به جرم عشق اسیر شد!

رضا کشمیری

رهبر عزیزمان می‌فرمایند:

بهترین دعا آن است که از سرمعرفتی عاشقانه به خدا و بصیرتی عارفانه به نیازهای انسان انشا شده باشد ... (یادداشت رهبری در تاریخ اول دیماه ۱۳۶۹)

 

شرح مختصر فرازهایی از مناجات شریف شعبانیّه:

خدایا با ریزترین اشیاء، بزرگترین قدرت‌ها را به خطر انداخته‌ای!

 

خدایا چقدر دلم تنگ شده!

 

تنها پناه من امید به عفو توست

 

خدایا انگار مستم و نمی‌فهمم!

 

خدایا خودت مرا مدیریت کن!

 

کمال انقطاع یعنی دل بریدن

رضا کشمیری
رضا کشمیری

ضمن تبریک ولادت مولایمان اباعبدالله الحسین علیه السلام قطعه‌ای از کتاب گلوله‌های داغ را تقدیم می‌کنم:

موج جمعیت در شارع بغداد من را با خود برد تا به پسری حدود ۳ساله رسیدم. گونه‌های سرخش زیر آفتاب تند ظهر و از زیادی گرد و خاک، متمایل به قهوه‌ای سوخته شده بود. شال مشکی به دور سرش بسته بود، سر بند یا اباعبدالله الحسین علیه السلام بر روی پیشانی‌اش خودنمایی می‌کرد. پستانک سفید و کثیفش را با عجله و حرص می‌مکید. در راه عشق محکم قدم برمی‌داشت اما قدم‌ها را نمی‌توانست پا به پای مادرش بردارد. دسته پرچم قرمزی به کمرش بسته شده بود و نیم متر بالای سرش به اهتزاز درآمده بود، روی پرچم نوشته بود:«قال رسول الله صل الله علیه وآله :انّ لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لن تبرد أبدا.»(همانا که به خاطر شهادت امام حسین علیه السلام  حرارتی در قلوب مومنین بوجود می‌آید که هرگز سرد نخواهد شد.)

قلبم به لرزه افتاد. چشمم به کفش‌های ورزشی سفید اما چرک مرده کودک بود که ناگهان پسرک زمین خورد. پستانکش پرت شد بیرون. مادرش نفهمید، پسرک همان طور خوابیده روی خاک ،اول دست برد پستانکش را به نیش کشید و بعد بلند شد ایستاد و دوید دنبال مادرش. به همین سادگی که خواندید! (ص۲۰)

مطالب بیشتر:

گلوله‌های داغ / رضا کشمیری

درباره گلوله‌های داغ

کتاب و کرونا

رضا کشمیری