دومین دلیل ارزشمندی فرزندآوری بانوان نسبت به اشتغال آنها:
فرزندآوری ، تکثیر مثل نمودن است. یعنى زن، موجوداتى را مشابه خود، از پسر و دختر بوجود مىآورد. اگر زنى شش فرزند به دنیا آورد، شش انسان مشابه خود را در خارج ایجاد کرده است. و اگر ده فرزند به دنیا آورد ، ده انسان مشابه خود را.
این فرزندان در اثر زحمت مادر و تکمیل رشد و تربیت، هر کدام به نوبه خود، انسانى از جمیع جهات مشابه مادر، و یا نیرومندتر و مؤثّرتر از او هستند؛ و در فعّالیّت و خدمت به جامعه مسلمین عیناً مانند مادرشان، و یا بهتر و فعّالتر و مؤثّرتر مىباشند.
اگر زنى به جاى شرکت در کارها و فنون و صنایع اجتماعى، فرزند به دنیا بیاورد و بزرگ کند و تحویل اجتماع دهد، خدمات وجودى خود را در أعلاترین درجه، با ضریب تعداد فرزندان خود بالا برده است.
اگر هشت فرزند آورد، هشت برابر خدماتِ اجتماعى خود به جامعه خدمت نموده است؛ و اگر فرزندی نیاورد و تربیت ننمود، درجات خدمت خود را با ضریب هشت پائین آورده و ساقط نموده است.
و در حقیقت این چنین بانوانى که در اجتماع وارد مىشوند و خود را خادم و دلسوز جامعه میدانند، با این ضریب، خود را از اجتماع دور کرده و از خدمت به آن شانه خالى کردهاند.
نکته بسیار مهم :
اینها همه بجاى خود محفوظ، و در عین حال تحصیل کمالات معنوى و علوم الهى، و تحصیل دانشهایى که به درد بانوان میخورد، از قبیل خانه دارى، خیّاطى، آشپزی، بهداشت و حفظ سلامتی، مامایی و پزشکى زنان، و فراگیرى علوم تربیت فرزند و غیرها که بسیار است، ابداً با بچّه دارى منافات ندارد، بلکه کمال ملایمت و سازگاری را نیز دارد[1].