از سمت راست: شهید محمدمهدی آفرند ، مرحوم زادسر و مرحوم سلطانمرادی
به مناسبت سی و چهارمین سالگرد روحانی شهید محمدمهدی آفرند (شهیدی که علاقه زیادی به مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها داشت و در همین ایّام فاطمیّه به آرزویش رسید.) قطعهای از کتاب شب حنظلهها را تقدیم میکنم:
محمّدمهدی دفترچهاش را بیرون کشید و آخرین نوشتهاش را ثبت کرد: « امروز ۱۸/۱۰/۶۵ پنجشنبه است که با دسته ویژه گردان ۴۱۲ در شلمچه در سنگر بدون سقفی که لودرها کندهاند نشستهایم. و انشاءالله امشب به یاری خداوند متعال برای عملیات حرکت می کنیم. باید با لباس غواصی حدود پنج کیلومتر را پیموده و به خط دشمن برسیم و از آنجا حدود سه کیلومتر رفته تا به پلی که روی کانال پرورش ماهی است برسیم و بعد دسته ویژه پل را که طول آن حدود هزار متر است پیموده و آن طرف پل یک سر پلی بگیرد تا بقیه بچهها عبور کنند به امید خداوند متعال. »
بچهها گوشه و کنار سنگرها کِز کرده بودند و چرت میزدند. حاجی گفته بود یکی، دو ساعتی میتوانید استراحت کنید تا زمان حمله فرا برسد. هیچ پتو و وسیله گرم کنندهای نبود، محمّدمهدی نایلونهای ضخیم و پلاستیکهایی که گوشه و کنار افتاده بود را برداشت و کشید روی بچهها تا شاید کمی از سرمای گزنده دیماه را بکاهد.
راز نامگذاری کتاب شب حنظله ها چیست؟
درباره کتاب شب حنظله ها