رهبر معظم انقلاب در یکی از جلسات اجرای صیغه عقد فرمودند:
همسنگ و همشأن کدام است؟ ... برایمان معرفی کردند، فرمودند: «المومن کفو المومن» مومن همشأن مومن است... اگر خواستگار دختران، مومن است، همشأن دختر شماست، زشت است باشد، بیپول است باشد، پدرش اسم و رسم ندارد باشد، شغل زیاد پول در بیاور ندارد نداشته باشد... شما هم که میروید خواستگاری دختر برای پسرتان، آن دختر مومن را وقتی پیدا کردید، آن خوب است، آن کفّو است، خیلی زیبا نیست نباشد، تحصیل کرده نیست نباشد، ثروت ندارد، جهاز نمیآورد نیاورد، آنی که ملاک است فقط ایمان و پاکدامنی و امانت و صدق است.
کلام رهبری دو بخش دارد:
۱- خطاب به خانوادههایی که دختر دم بخت دارند و برای دخترشان خواستگاری مومن آمده است:
وقتی تحقیق کردید و فهمیدید خانواده پسر و خود پسر با ایمان و پاکدامن هستند، امانتدار و راستگو هستند، دیگر بهانه نیاورید که کو خانهاش ؟ کو ماشینش؟ بهانه نیاورید که زشت است، چانهاش کج است، لاغر است ، چاق است و هزار عیب و ایراد دیگر!! بگذارید آقا پسر بیاید و با دختر مومن شما صحبت کند، یک جلسه ، دو جلسه و حتی بیشتر تا اینکه به نتیجه برسند. سفارش شده دختر خانم نماز استخاره (نمازی که دستورالعملش در مفاتیح الجنان آمده است) بخواند و بعد برود در جلسه خواستگاری، اگر مهر پسر در دلش نشست و خوشش آمد دیگر کار را تمام کنید. نگویید زشت است و فلان! به قول معروف علف باید به دهن بزی شیرین بیاید که آمده است! دیگر به بی پولی و شغل نون و آب دار نداشتن او گیر ندهید، توکل کنید به خدا و بدانید که خدا وعده داده است که روزی آنها را تضمین کند.
۲- خطاب به خانوادهی آقا پسری که میخواهد به خواستگاری دختری مومن برود:
وقتی دختر مومن و پاکدامنی پیدا کردید او هم کفو پسر مومن شماست، شک نکنید، نگویید خیلی زیبا نیست، سبزه است یا خیلی سفید است! شما بهانه نیاورید. تحصیلات دختر پایینتر از پسر شماست ، اشکال ندارد تازه بهتر هم هست. خانوادهاش اسم و رسم دار نیست نباشد، ثروت ندارند ، جهاز نمیآورند نیاورند. باور کنید جهار آنچنانی خوشبختی نمیآورد، ثروت زیاد خوشحالی و زندگی راحت نمیآورد. یک خاطرهای برایتان بگوییم:
مطالب بیشتر:
نگاه مهربانانه یکی از مهمترین بخشهای ارتباط غیرکلامی(زبان بدن)
اثرات نگاه محبتآمیز والدین به فرزندان و شاد کردن آنها
فروتنی و تواضع یکی دیگر از مهمترین بخشهای ارتباط غیرکلامی(زبان بدن)
راهکارهای عملی برای افزایش مهارت ارتباطی اعضای خانواده
در شهر ما خانوادهای میشناسم که دخترشان را به پسر پولداری دادند، پسر خانهای دو طبقه داشت، خانواده دختر هم پولدار بودند و دو جهیزیّه کامل برای دو طبقه مجزا دادند، هر طبقه ۱۰ تا سرویس ویکتوریا ، ۱۰ تا کتری آنچنانی ، ۱۰ دست کامل لحاف و تشک ... خلاصله از هر چیزی ده تا از شیکترین و گرانترین اجناس برایش گرفته بودند. به خیال خودشان کلاس گذاشته بودند تا در برابر خانواده داماد کم نیاورند! بعد از مدتی داماد چشم چران و هرزه ، هر از چند گاهی دختری به خانه اش میآورد! طبقه بالا با تمام تجهیزات اشرافی در اختیار دختران هرزه بود، طبقه همکف در اختیار دختر نگونبختی که گمان میکرد جهیزیه زیاد خوشبختی میآورد! در نهایت داماد خیلی به قول خودش جوانمردی کرد و زن دومی گرفت و در طبقه دوم ساکن کرد. دختر نگون بخت به همین راضی شده بود و خون دل میخورد میگفت: حداقل همین یکی هوو باشد بهتر از صد تا هووی هرزهی رنگارنگ است!!!